از آیه 26 سوره احزاب[12] که درباره یهودان تشریفات ترحیم مشهد بنى قریظه وارد شده چنین برداشت نمى گردد که کلیه تشریفات ترحیم مشهد مردان این مجموعه قتل عام شده باشند. در حالتیکه «الَّذِینَ ظَـهَرُوهُم» را کسانى بدانیم که عهد شکنى کرده، در مقابل مسلمانها ایستادند، دو مجموعه مورد قتل واقع شده و اسیر دربین آن ها بودند و مضمون چنین شود که از فی مابین جنگجویان، گروهى را کشتید و گروهى را اسیر کردید. به عبارت دیگر، گروهى از مردان کشته و گروهى از او اسیر شدند، نه این که گروهى از بنى قریظه که مردان باشند کشته و مجموعه دیگر که زنان و فرزندانند اسیر شدند، چون ابتداى آیه درباره جنگجویان میباشد؛ لذا کلمه «فریق» در هر دو صورت به مردان اهل جنگ تعبیروتفسیر مى خواهد شد.
این گزارش از دید جمعیتى هم قابل تأمل جدى است؛ زیرا این تعداد شخص بالغ (بین هفتصد تا هشتصد) مى تواند بیانگر جمعیتى حدود چهار هزار نفر باشد در حالى که این آمار در خصوص بنى قریظه ـ که صرفا یکى از گروههاى حاضر در یثربِ پنج هزار نفرى بودند ـ درست به لحاظ نمى رسد. جذاب تر آن که گفته مى گردد بیشتر این جمعیت به دست دو نفر (على(علیه السلام) و زبیر بن عوام) کشته شدند! آیا این خبر براى بد جلوه دادن رخ امیرالمؤمنین جعل نشده میباشد؟
ـ ایرادات جانبى این واقعه چه طور قابل حل میباشد؟ انتقال و زندانى کردن آن همه اسیر در خانه یک نفر، کار معمولی اى نیست. مراقبت از آنان، تأمین غذا، احتمال فراروگریز و ده ها مشکل دیگر در این مورد متصور است، همانطور که اعدام صدها نفر در شهرى کوچک مانند مدینه، ایرادات بهداشتى زیادى درپی دارااست و مى تواند بیمارى هایى را گسترش دهد، ولى گویا تاریخ نگاران بدین مطالب اعتنا نداشته اند.
در حالتیکه چنین کشتار بزرگى واقعیت داشت مشرکان و منافقان ساکت نمى نشستند و همچون قصه جنگیدن ابن جحش در ماه حرام، آتش زدن نخل ها و ازدواج رسول با همسر پسرخوانده اش، سرو صدا به پا مى کردند و بیشتراز این هیاهو مى کردند.
معبود متعال فرموده هست: «هیچ کس گناه دیگرى را به دوش نمى کشد.»[13] رسول خدا هم در عهد و پیمان با مسیحیان نجران تأکید کرد که کسى به خاطر جنایت دیگرى مجازات نمى گردد. در حادثه بنى قریظه، فقط چندین نفر از بزرگان این فامیل با مسلمانها دشمنى کردند و بقیه با این فعالیت مخالف بودند یا حداقل در قسم شکنى دست نداشتند. کشتن هفتصد یا هشتصد تن به خاطر تکان آن یک سری نفر، مخالف احکام اسلام می باشد.
بایستی توجه داشت که هرچند همه تایخ نویسان این کشتار را نقل کرده اند، ولى ریشه آن به راویان کهن مانند ابن اسحاق و واقدى برمى خواهد شد. یکى از محققان معاصر با تردید در گزارش هاى ابن اسحاق مى گوید: او از یهودیان روایات زیادى نقل کرده و به همین جهت صاحب بن انس او را دجّال خوانده میباشد. ابن حجر هم مى گوید که ابن اسحاق ماجرا غزوه هاى یهود را از جا ماندگان این فامیل گزارش کرده است؛[14] چنان که محمد بن کعب قرظى که در سلسله اوراق قصه بنى قریظه قرار دارد، به قصه گویى شهرت داراست.
از آیه 26 سوره احزاب[12] که درباره یهودان تشریفات ترحیم مشهد بنى قریظه وارد شده چنین برداشت نمى گردد که کلیه تشریفات ترحیم مشهد مردان این مجموعه قتل عام شده باشند. در حالتیکه «الَّذِینَ ظَـهَرُوهُم» را کسانى بدانیم که عهد شکنى کرده، در مقابل مسلمانها ایستادند، دو مجموعه مورد قتل واقع شده و اسیر دربین آن ها بودند و مضمون چنین شود که از فی مابین جنگجویان، گروهى را کشتید و گروهى را اسیر کردید. به عبارت دیگر، گروهى از مردان کشته و گروهى از او اسیر شدند، نه این که گروهى از بنى قریظه که مردان باشند کشته و مجموعه دیگر که زنان و فرزندانند اسیر شدند، چون ابتداى آیه درباره جنگجویان میباشد؛ لذا کلمه «فریق» در هر دو صورت به مردان اهل جنگ تعبیروتفسیر مى خواهد شد.
این گزارش از دید جمعیتى هم قابل تأمل جدى است؛ زیرا این تعداد شخص بالغ (بین هفتصد تا هشتصد) مى تواند بیانگر جمعیتى حدود چهار هزار نفر باشد در حالى که این آمار در خصوص بنى قریظه ـ که صرفا یکى از گروههاى حاضر در یثربِ پنج هزار نفرى بودند ـ درست به لحاظ نمى رسد. جذاب تر آن که گفته مى گردد بیشتر این جمعیت به دست دو نفر (على(علیه السلام) و زبیر بن عوام) کشته شدند! آیا این خبر براى بد جلوه دادن رخ امیرالمؤمنین جعل نشده میباشد؟
ـ ایرادات جانبى این واقعه چه طور قابل حل میباشد؟ انتقال و زندانى کردن آن همه اسیر در خانه یک نفر، کار معمولی اى نیست. مراقبت از آنان، تأمین غذا، احتمال فراروگریز و ده ها مشکل دیگر در این مورد متصور است، همانطور که اعدام صدها نفر در شهرى کوچک مانند مدینه، ایرادات بهداشتى زیادى درپی دارااست و مى تواند بیمارى هایى را گسترش دهد، ولى گویا تاریخ نگاران بدین مطالب اعتنا نداشته اند.
در حالتیکه چنین کشتار بزرگى واقعیت داشت مشرکان و منافقان ساکت نمى نشستند و همچون قصه جنگیدن ابن جحش در ماه حرام، آتش زدن نخل ها و ازدواج رسول با همسر پسرخوانده اش، سرو صدا به پا مى کردند و بیشتراز این هیاهو مى کردند.
معبود متعال فرموده هست: «هیچ کس گناه دیگرى را به دوش نمى کشد.»[13] رسول خدا هم در عهد و پیمان با مسیحیان نجران تأکید کرد که کسى به خاطر جنایت دیگرى مجازات نمى گردد. در حادثه بنى قریظه، فقط چندین نفر از بزرگان این فامیل با مسلمانها دشمنى کردند و بقیه با این فعالیت مخالف بودند یا حداقل در قسم شکنى دست نداشتند. کشتن هفتصد یا هشتصد تن به خاطر تکان آن یک سری نفر، مخالف احکام اسلام می باشد.
بایستی توجه داشت که هرچند همه تایخ نویسان این کشتار را نقل کرده اند، ولى ریشه آن به راویان کهن مانند ابن اسحاق و واقدى برمى خواهد شد. یکى از محققان معاصر با تردید در گزارش هاى ابن اسحاق مى گوید: او از یهودیان روایات زیادى نقل کرده و به همین جهت صاحب بن انس او را دجّال خوانده میباشد. ابن حجر هم مى گوید که ابن اسحاق ماجرا غزوه هاى یهود را از جا ماندگان این فامیل گزارش کرده است؛[14] چنان که محمد بن کعب قرظى که در سلسله اوراق قصه بنى قریظه قرار دارد، به قصه گویى شهرت داراست.